فال حافظ؛ سنت جاویدان پیشگویی ایرانیان
به گزارش مجله آزات وب، سنت گرفتن فال حافظ سده ها است که در ایران و جهان فارسی زبان رواج دارد.
فال حافظ گرفتن سنتی است که هم در اجتماعات عمومی و هم جمع های خصوصی ایرانیان و فارسی زبانان جریان دارد. از حافظیه گرفته تا کوهپایه های تهران افرادی را می توان دید که گرفتن فال حافظ را پیشه خود قرار داده اند. البته پیرمردهای مهربانی که قناری ای هم در دست دارند چهره های شاخص این گونه افراد در مجامع عمومی هستند.
اعتقاد به فال حافظ در میان بعضی آن قدر عمیق است که تصمیم های بزرگ زندگی شان را به آن وابسته می کنند یا حداقل غزل های دلنشین آن را مرهمی برای دردهایشان قرار می دهند. بارها شده که شخص آزرده امیدوارانه فال حافظ گرفته و با خواندن اشعار لبخندی بر لبش نشسته که نشان از اعتمادش به لسان الغیب دارد. آن ها همین که مصرع یوسف گم شده باز آید به کنعان غم مخور را می بینند انگار که از همه غم ها رها شده باشند آهی از سر راحتی خیال می کشند.
شعر بخش مهمی از فرهنگ ایرانی را تشکیل می دهد. البته که در دیگر فرهنگ ها هم شعر، به عنوان بخشی از هنر و ادبیات، عنصری مهم محسوب می شود اما در میان ایرانیان پدیده متفاوتی است؛ ایرانیان، با هر پیش زمینه اجتماعی و اقتصادی، با شعر زندگی می کنند. از رفتگران خیابان گرفته که در وصف ناپایداری زندگی رباعیات خیام می خوانند تا رانندگان تاکسی که اشعار عارفانه مولانا را زمزمه می کنند یا حتی سیاستمدارانی که در جهت برانگیزاندن حس وطن پرستی از ابیات فردوسی استفاده می کنند همه با شعر عجین هستند.
این حرف نوی نیست که بگوییم شاعران ایران از مرزهای جغرافیایی فارسی زبانان فراتر رفته اند. نمونه اش ولتر، از بزرگ ترین فیلسوفان فرانسوی، است که عاشق سعدی بود. یا خاندان کارنو، از سیاستمداران بزرگ فرانسه، که از روی علاقه زیاد به سعدی نام او را پیشوند نام خانوادگی شان کردند و شدند: سعدی کارنو.
تأثیر نام های فامیلی فرانسوی ها از سعدی تنها به سعدی کارنوها محدود نمی شود؛ نام بخرد، به معنی دانا، نیز از جمله عنوان هایی است که از اشعار سعدی گرفته شده و در نام های خانوادگی فرانسوی ها دیده می شود. اما اگر به خود ایرانیان بنگریم باید اعتراف کنیم که حافظ شیرازی در تسخیر قلوب و اذهان آنان از دیگر شاعران پیشی گرفته است.
حافظ بیشتر عمر خود را در شهر شیراز، شهر شاعران، زندگی کرد. غزل هایش، که بیشتر دیوانش را تشکیل داده اند، شهره خاص و عام است. او عمدتاً از عشق و شور و سرمستی گفته و البته کم نیستند ابیاتی که به دورویی های مدعیان اشاره کرده اند. حافظ در اشعارش هیچ گاه نخواسته ظاهری منزه به خود بگیرد و خود را به عنوان الگویی اخلاقی معرفی کند. انگار در میان گل ها اشعارش را سروده باشد؛ بسیار شفاف و خواندنی هستند. سبک شعرهای دیوانش به گونه ای است که، به باور خیلی ها، او را بر قله شعر فارسی نشانده است.
همان قدر که شعرهای حافظ دوست داشتنی است به همان مقدار بحث برانگیز هم هستند - شاید یکی از دلایل معروفیت فراگیرش هم همین باشد. حافظ در ایران امروز آن قدر بی همتا و موردعلاقه است که بعضی در حد پرستش به او عشق می ورزند. اشعارش را اغلب می خوانند یا روی موسیقی کلاسیک ایرانی سوار می کنند. آرامگاهش در شیراز همیشه مملو از گردشگران و مریدان و طرفدارانش است. مجذوب کننده ترین کاری که در حافظیه می توان انجام داد همان رسم فال گرفتن است.
در سنت گرفتن فال حافظ در واقع فرد از حافظ درباره آینده یا تصمیمات سخت مشورت می خواهد؛ به همین علت است که به او لسان الغیب می گویند.
سنت فال حافظ سده ها است که در ایران و جهان فارسی زبان رواج دارد. بنا بر روایتی مشهور، این رسم از همان زمان مرگ شاعر شروع شد. کارولی رویچزکی (Karoly Reviczky)، یکی از اشراف مجار که آن روایت را جایی خوانده بود، در سال 1768 نامه ای به ویلیام جونز شرق شناس نوشت و گفت بعضی از روحانیان به خاطر معروفیت اشعار حافظ نمی دانستند که با جسدش چه کار کنند. اختلاف بر سر این بود که جسدش را دفن کنند یا خیر. رویچزکی می نویسد: آن ها طبق رسمی که بینشان وجود داشت، تفأل زدند؛ یعنی کتاب را به صورت تصادفی باز کردند و اولین بیت هایی که ظاهر شد را مبنا قرار دادند.
انگار آن روز روز شانس حافظ بود؛ چون این ها واژه هایی بودند که ظاهر شدند:
قدم دریغ مدار از جنازه حافظ
که گر چه غرق گناه است می رود به بهشت
به همان مقدار که فال حافظ میان ایرانیان رواج دارد، اشعارش هم به طور گسترده خوانده می شوند. از زمان های قدیم، ایرانیان مردمی کنجکاو بودند که مدام می خواستند راز و رمز جهان اطراف را کشف کنند. مثلاً آگاثیاس، مورخ بیزانسی قرن ششم میلادی، از روحانیان زرتشتی ای می گوید که از طریق خیره شدن به آتش پیشگویی می کردند. فردوسی در شاهنامه می گوید که چطور خسرو پرویز تنها از روی سقوط میوه به از بالای تخت شاهی آن را نشانه ای از مرگ خود و سقوط دودمان ساسانی دانست.
در دوران نو نیز ایرانیان از روی بازی ورق یا حتی نخود سعی کرده اند آینده را پیش بینی کنند. با آنکه کتاب های دیگری، مثل مثنوی مولانا، نیز برای پیش بینی مورد استفاده قرار می گیرند اما همچنان دیوان حافظ بیشترین محبوبیت را در این زمینه دارد.
امروزه تقریباً در همه جای ایران - از سر چهارراه ها گرفته تا منطقه ها شلوغ توریستی - می توانید کسانی را پیدا کنید که برایتان فال حافظ بگیرند و از بختتان بگویند. جدا از دستفروشان کارت های فال حافظ که تقریباً همه جای ایران پیدا می شوند، هر جا دیوان حافظ باشد فالش هم هست. روشش هم خیلی ساده است: فقط یک سؤال در فکر داشته باشید (لازم هم نیست به کسی بگویید) و به صورت تصادفی کتاب را باز کنید تا جوابتان را بگیرید.
می توانم به ونیز بروم؟ آیا به او می رسم؟ آخر آن شغل را به دست خواهم آورد؟ ضرب المثل مشهور می گوید تنها خدا و حافظ جواب سؤال ها را دارند. ایرانیان هر موقع که دلشان بخواهد فال حافظ می گیرند اما با این حال مناسبت ها و بزم هایی هستند که گرفتن فال حافظ جزو آیین های جدانشدنی آن ها است؛ مثل نوروز و شب یلدا.
البته حافظ همیشه جواب خوب و امیدوارکننده نمی دهد. ژوبین بخرد، نویسنده معروف ایرانی، از تجربه فال گرفتنش هنگام بازی فوتبال ایران و آرژانتین در سال 2014 می گوید: می خواستم ببینم آیا فوتبالیست های ما می توانند دم مسی را بیندازند روی کولش و او را از زمین خارج کنند یا نه؟ او پس از باز کردن دیوان حافظ با این بیت روبه رو شد:
غم زمانه که هیچش کران نمی بینم
دواش جز می چون ارغوان نمی بینم
از همان موقع بود که معلوم شد حافظ از فوتبال و جام جهانی نیز چیزکی می داند.
دیوان حافظ در خیلی از خانه ها جزوی از دکوراسیون خانه محسوب می شود و جای مشخصی دارد. موضوع فقط در محل جایگیری دیوان حافظ خلاصه نمی شود؛ هم نشینی و خوانش چندباره اشعار حافظ نوعی حس نزدیکی با شاعر و خویشاوندی معنوی به خواننده می دهد. شاید خیلی ها واقعاً اعتقاد نداشته باشند که مجموعه اشعار حافظ توانایی پیش بینی یا حل مسئله داشته باشند، اما باز هم هنگامی که سؤال بی پاسخی دارند یا سر موضوعی احساسی نیاز به مشورت دارند به سراغش می فرایند.
البته آن موقع ها که حافظ خبر خوشایندی ندارد خیلی مطلوب نیست اما آن وقت ها که مهر تأیید بر چیزی می زند برای خواننده نوعی قوت قلب است که قرار است همه چیز خوب شود. آیا این همان چیزی نیست که ما ایرانیان می خواهیم بدانیم؟
منبع: کجارو / bbc.com