برناردو برتولوچی: شخصیت من و فروغ فرخزاد به هم نزدیک بود
به گزارش مجله آزات وب، برناردو برتولوچی که در سن 77 سالگی چند ساعت پیش از جهان رفت، از آخرین بازماندگان سینمای مدرن اروپا و از بزرگترین کارگردانان ایتالیا بود که در سنت نئورئالیسم سینمای ایتالیا ریشه داشت.
بزرگترین فیلمساز مولف نسل خودش بود و هم در اروپا و هم هالیوود فیلم ساخت. البته که رابطه اش با استودیوها بالا و پایین زیاد داشت. اما حتی وقتی درون سیستم استودیویی کار می کرد همیشه فیلم هایی می ساخت که بازتاب دنیا درونی اش بودند. دنیای که بخشی از آن همیشه درگیر سیاست بود. بهترین فیلم هایش مثل کانفورمیست از همین بخش از دنیا او می آیند. اما محبوب ترین فیلمش میان تماشاگران هالیوودی آخرین امپراطور بود.
آخرین امپراطور اقتباسی از داستان اتوبیوگرافیک پو یی، آخرین امپراطور چین بود که سال 1987 جوایز اسکار را درو کرد. فیلم تقریبا در هر رشته ای که نامزد دریافت جایزه شده بود توانست اسکار را به خانه ببرد از جمله اسکار مهم ترین بخش ها یعنی بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را از آن خودش کرد. برتولوچی با فیلم آخرین امپراطور اولین و تنها کارگردان ایتالیایی بود که برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی شد. آخرین امپراطور یکی از پنج وسترن حماسی درباره چین بود که با مشارکت دولت چین ساخته شد.
برتولوچی ماه مارس سال 1941 در خانواده ای ثروتمند در شهر پارما در شمال ایتالیا چشم به دنیا گگردد. از همان سنین جوانی استعدادی شگفت آور از خودش نشان داد. پدرش نویسنده و شاعر بود و خود برناردو هم در سن 21 سالگی اولین جایزه شعرش را برد و بعد تصمیم گرفت فیلمساز گردد.
کارش را با دستیاری یک فیلمساز شاعر دیگر یعنی پیرو پازولینی شروع کرد. اولین فیلم خود برتولوچی The Grim Reaper محصول سال 1962 بود. فیلم برای نمایش در جشنواره فیلم ونیز انتخاب شد.
دو سال بعد برتولوچی با فیلم پیش از انقلاب که درامی شبه اتوبیوگرافیک بود در دو هفته کارگردانان کن حضور پیدا کرد. داستان یک دانشجوی 20 ساله در شهر پارما که بین خانواده و نسب بورژوایی که دارد و انقلاب مارکسیستی در کمشمکش است.
سال 1970 برای فیلمنامه فیلم کانفورمیست برای اولین بار نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی براساس داستانی از آلبرتو موراویا شد. فیلم در زمان ایتالیای فاشیستی اتفاق می افتاد و قهرمانش روشنفکری با بازی ژان لویی ترینیتیان بود که توسط پلیس مخفی موسولینی برای کشتن یک استاد دانشگاه ضد فاشیسم به پاریس فرستاده می گردد. استادی که زمانی معلم خود مرد بوده است. از همین فیلم رابطه برتولوچی با یکی از مشهورترین مدیران فیلمبرداری این سال ها یعنی ویتوریو استرارو شروع شد. فیلم کانفورمیست روی موج نوی هالیوود و افرادی مثل استیون اسپیلبرگ، مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فوردکوپولا هم تاثیر زیادی گذاشت.
فیلم آخرین تانگو در پاریس برتولوچی یکی از مهم ترین فیلم های قرن بیستم است که به دلیل شایعات مبنی بر صحنه تعدی در آن جنجال های زیادی سرش به پا شد. برتولوچی اما معتقد بود علاوه بر شهرتی که این شایعات برای فیلم به ارمغان آوردند فیلم آخرین تانگو در پاریس عمیقا فیلم غمگینی است.
به خاطر این فیلم برتولوچی با قانون و دولت ایتالیا دچار مشکل شد و برای پنج سال از حقوق شهروندی محرومش کردند. خودش بعد از این ماجرا احساس می کرد که دیگر ایتالیایی نیست و به جایش شروع به فیلمسازی در آمریکا کرد.
جوایزی که برتولوچی از جشنواره های مختلف خارجی گرفته از شما خارج است اما در میان آنها به جز اسکار، نخل طلای کن، شیر طلای ونیز و یوزپلنگ لوکارنو قرار دارند.
آخرین فیلم برتولوچی من و تو را در حالی ساخت که به دلیل بیماری روی ویلچر می نشست. این آخرین فیلمش اولین فیلمی بود که بعد از 23 سال به زبان ایتالیایی ساخت.
لوران تیرار، منتقد فرانسوی درباره برتولوچی در یکی از گفت وگوهایش نوشته بود: اگر قرار باشد برناردو برتولوچی را توصیف کنم، وقار اولین کلمه ای است که به ذهنم می رسد. قطعا او در دهه هفتاد روحیه وحشی و شورشی داشته است همان زمانی که فیلم های برانگیزاننده و محرک با محوریت سیاست می ساخت. اما بیست سال بعد در حالی که نشسته ام و به حرف هایش گوش می دهم، نمی توانم جلوی خودم را بگیرم و دائم به این فکر می کنم که حتما دلیلی وجود داشته که او را برای ساختن فیلمی درباره بودا انتخاب نموده بودند. حقیقت این است که هنوز در چشم هایش می گردد برقی از عناد را دید و من حدس می زنم که او بعضی اوقات از کوره درمی رود اما روزی که ما در جشنواره فیلم لوکارنو در سوییس با هم ملاقات کردیم هیچ چیزی به جز آرامش از او ساطع نمی شد. آن سال در جشنواره قرار بود از او با جایزه یک عمر دستاورد هنری در ستایش از کارنامه تاثیرگذار او تقدیر نمایند. خودش به طعنه می گفت: امیدوارم این جایزه به معنی اینکه دوره کاری من دیگر تمام شده نباشد.
مردم معمولا برناردو برتولوچی را برای فیلم های آخرین تانگو در پاریس و آخرین امپراطور به یاد می آورند(که برای این دومی او برنده 9 جایزه اسکار شد.) اما از نظر من خبرچین (conformist) بزرگترین دستاورد اوست. این فیلم شامل همه عناصری است که باعث می شوند کارهای برتولوچی تا این حد قدرتمند باشند: نقطه نظر سیاسی، دورنمای تاریخی، تراژدی فردی انسانی، بازی های فوق العاده و احتمالا بهترین نورپردازی از یکی از الهام بخش ترین مدیران فیلمبرداری صنعت سینما، ویتوریو استرارو.(استرارو تقریبا در همه فیلم های برتولوچی با او همکاری داشته است.) برتولوچی کمی به ایده گذاشتن یک کارگاه فیلمسازی می خندد. قطعا به این خاطر که خودش در دهه شصت تمام معلم های سینمایش را رد نموده بود. اما خیلی مطبوع در این بازی همراه می گردد و دست آخر کاشف به عمل می آید که او خیلی بیشتر از آنچه خودش ادعا می کرد حرف برای گفتن دارد.
برتولوچی درباره فیلمسازی در هالیوود می گفت: به جرات می توان گفت آنچه از خشونت و هیجان در سینمای امروز هالیوود می بینید تا حدی برگرفته از بطن جامعه آمریکا است. روزی در یک کافه شلوغ در نیویورک مشغول نوشیدن قهوه بودم. ازدحام و همهمه عده ای از مشتریان که مشغول تماشای گزارشی زنده از ماجرای یک گروگان گیری در یک بانک از تلوزیون بودند، توجه مرا به خود جلب کرد. تصاویر از دریچه دوربین خبرنگاری ماجراجو مخابره می شد که در نزدیک ترین مکان ممکن به حادثه مشغول فیلم برداری از سارقی بود که با حضور پلیس در صحنه مجبور به فرار شده و به علت عجله بین درب های شیشه ای بانک گرفتار شده بود. دوربین لحظه به لحظه تصاویر نمای نزدیک بیشتری را به انبوه مخاطبان وحشت زده نشان می داد. مرد نقاب دار ماجرا که عرصه را بر خود تنگ می دید به ناگاه اسلحه را به سمت سر خود نشانه رفته و شلیک کرد. تمامی افراد حاضر در کافه از دیدن این صحنه ناگوار دچار شوک شده و سکوتی ترسناک همه جا را فرا گرفت. این صحنه ، از هر فیلم ژانر اکشن و وحشتی که تا کنون دیده ام، دلخراش تر بود.
برتولوچی به ایران هم سفری داشت و عاشق فرهنگ شرق بود. در سفرش به ایران با فروغ فرخزاد هم دیداری داشت: فلسفه آسیا و آفریقا برایم بسیار جذاب است. ایران، هند، چین، تبت و مصر کشورهایی هستند که در هر کدام از آنها می توانید شاهد تمدنی پیشرفته از فرهنگ و حکمت باشید. 45 سال پیش، هنگامی که به ایران سفر نموده بودم با خانم فروغ فرخزاد ملاقاتی داشتم. شخصیت من و او بسیار نزدیک بود چرا که او نیز همانند من، هم شعر می سرود و هم به فیلم سازی علاقه فراوانی داشت. در شرق ایده های ناب زیادی وجود دارد که ریشه در مذهب، تاریخ و باورهای انسانی دارد.
بیشتر بخوانید: برناردو برتولوچی، آخرین غول سینماگران ایتالیایی درگذشت
منبع: دیجیکالا مگ