آثار فقر بر انسان و اجتماع، چگونه فقر به هویت و ساختارهای بشری آسیب می زند؟
به گزارش مجله آزات وب، به گزارش خبرنگاران ، یکی از مسائل آسیب زا و نابهنجار فردی و اجتماعی که نقش مهمی در به خطرانداختن سلامت روحی و روانی افراد دارد، مسأله فقر است. فقری که بر همه جهات فرد اثر گذاشته و زندگی او را تحت الشعاع قرار می دهد و تا بدانجا پیش می رود که زندگی را برای فرد مختل کرده و او را در همه عرصه ها به عقب می راند.
از آنجا که این امر از دیرباز مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و راه هایی برای از بین رفتن و یا کنترل آن در نظر گرفته شده است، اما هنوز هم این مسأله در میان برخی جوامع بیداد می کند و حتی رونق و پیشرفت علم و تکنولوژی هم نتوانسته آن را ریشه کن کرده و یا از آسیب های آن بکاهد.
کتاب آثار فقر بر انسان و اجتماع، تألیف اسماعیل جانجانی و شیوا زنگنه که به تازگی از سوی انتشارات دادآفرید روانه بازار نشر شده و در دسترش علاقه مندان قرار گرفته است، به تعریف فقر و تأثیر آن بر روی انسان و اجتماع پرداخته است.
نویسنده در این اثر، فقر را پدیده ای آشنا ولی پیچیده و ناشناخته معرفی کرده که همواره بی رحمانه، دندان تیز و درنده خود را در تار و پود انسان ها و جوامع بشری در همه اعصار و قرون فرو کرده است و به فراخور و اقتضای زمان و مکان، هویت، استقلال، شأن و ساختارهای جامعه بشری را در ابعاد مالی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد تهاجم و آسیب قرار داده است و از آن جا که فقر پدیده ای مالی است، به طور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویران گر برجای می نهد. این پدیده چنانچه به موقع، شناسایی و نابود نشود، چون غده ای سرطانی پیشرفته، جامعه را فرا می گیرد و به مرگ اجتماع می انجامد.
وی همچنین در ادامه این کتاب به مسائل جوامع فقیر اشاره کرده و معتقد است که وقتی نگرش بر فقر، مساوی و همجوار با مرگ و کفر باشد، برای جوامع فقیر دو مشکل پیش می آید: الف) از بین رفتن حیات مادی و معنوی و شخصیت اجتماعی، سیاسی و حقوقی بدین معنا که فرد یا جامعه ای که در فقر باشد قدرت حضور در هیچ صحنه ای پیدا نخواهد کرد. لذا برخوردی هم که با او می شود متناسب با عملکرد خودش خواهد بود. ب) ازدست دادن آرمان ها، آمال و آرزوها، یعنی همان طور که کفر آرمان سوز است و آنچه را که در جامعه است نابود می کند، فقرهم چنین می کند.
فقر در آموزه های دینی به معنای نداری مطلق نیست
در ادامه مطالب این کتاب به معنای فقر در آموزه های دینی اشاره شده و آمده است: فقر در آموزه های دینی به معنای نداری مطلق نیست، بلکه به معنای نداشتن ثروت و امکانات کافی برای تأمین شایسته نیازمندی هاست؛ چرا که به تصریح روایات، هنگامی فقر از میان می رود که آدمی افزون بر تأمین نیاز زندگی، توانایی مالی در انجام عباداتی همچون صدقه و حج را داشته باشد، چنان که امام صادق(ع) درباره مقدار پرداخت زکات به فقیر می فرماید: ... یعْطیه ما یأکُلُ وَ یشْرَبُ وَیکْتَسِبُ وَ یتَزَوجُ وَ یتَصَدَقُ وَ یحِجُ، (بلکه از (زکات) چندان به فقیر بدهد که بخورد، بنوشد، بپوشد، ازدواج کند، صدقه دهد و حج را به جای آورد. مکتب اسلام با چنین تعریفی از فقر و با نگاهی واقع بینانه آثار نامطلوب فراوان و بی شماری برای آن برشمرده است؛ آثاری که هرچند بسیاری از آن کلیت ندارند، ولی برای بیشتر فقرا قابل شهود است.
نویسنده این کتاب معتقد است: با توجه به آثار سوء این معضل فردی و اجتماعی باید گفت که این امر هیچ گاه مورد ستایش دین نبوده است، اگرچه در برخی موارد به احادیث و روایاتی برمی خوریم که در مدح و ستایش فقر آمده است. اما این مدح، مدح فقر نیست، بلکه مدح فقیر است که با صبر و توکل بر خداف متعال در این راه از خود استقامت نشان داده است و خویشتن داری کرده است و هیچ گاه از محدوده ایمان خارج نشده است. پس فقر نمی تواند مورد تأیید اسلام باشد چراکه پیامبر اسلام(ص) از قول حضرت ابراهیم خلیل نقل می کند: یا رَبِّ اَلْفَقْرُ اَشَدُّ مِنْ نارِ نَمرودُ؛ (پروردگارا! فقر از آتش نمرود سخت تر است). همچنین پیامبر(ص) می فرمایند: اَلْفَقْرُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْل؛ (فقر سخت تر از مرگ است).
در خاتمه با مطالعه این کتاب نتیجه می گیریم که تا زمانی که افراد جامعه در آتش فقر می سوزند، استعدادها و توانایی های آن ها به شکوفایی نمی رسد و توسعه فکری و فرهنگی محقق نمی شود و هم تا فقر و کمبودهای مالی در جامعه وجود دارد، تهذیب اخلاقی و تربیت درست در سطح اجتماع صورت نخواهد گرفت و تا موقعی که نیازهای ضروری زندگی، روح و فکر افراد را سرکوب می کنند و به آن ها مجال توجه به علم و دانش را نمی دهد، افراد با استعداد هرگز به تکامل نخواهند رسید و تا زمانی که فقر و تهیدستی در جامعه وجود دارد، اجتماع از نظر بهداشت محروم و در معرض انواع بیماری ها که خود زمینه ساز برای رشد عوامل انحطاط است واقع شده است و تا زمانی که فقر وجود داشته باشد، راه نفوذ استعمار و استثمار باز خواهد بود و کشتی به سلامت به ساحل نخواهد رسید.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران