D&eacutej&agrave vu یا آشناپنداری چیست؟
به گزارش مجله آزات وب، طبق گفته روانشناسی به نام Endel Tulving، به یادآوردن چیزها در واقع سفر ذهنی در زمان است.
به یادآوردن چیزها یکی از قابلیت های مهم انسان است؛ این قابلیت به ما اجازه می دهد تا از تجربیات خود در گذشته استفاده کنیم و به جایی که قبلاً بوده ایم، بازگردیم.
اما آیا می توانیم به جایی بازگردیم که قبلاً هرگز در آنجا نبوده ایم؟
آیا تا به امروز در شرایطی قرار گرفته اید که فکر کنید قبلاً آن را تجربه نموده و دیده اید؟ فرانسوی ها به این حالت D éjà vu می گویند که به معنای آشناپنداری است.
تقریباً 90 درصد افراد این حالت را در طول زندگی خود تجربه می نمایند، به ویژه در دوران نوجوانی و دهه 20 زندگی؛ اما این حالت هرگز در سنین قبل از 8 یا 9 سالگی پیش نمی آید.
آشناپنداری یک پدیده فیزیکی نیست که بتوانیم آن را در اسکن مغزی نشان دهیم، بلکه یک احساس است؛ احساسی که نمی توانیم آن را کاملاً درک کنیم. با این حال، یک سری تئوری در خصوص دلیل ایجاد این حالت وجود دارد.
خاطرات انسان شبیه آنچه قبلاً نوشته ایم و آن را همچون فایل ها در کامپیوتر ذخیره نموده ایم یا عکس هایی که داخل یک جعبه زیر تختخوابمان قرار می دهیم، نیست. به یادآوردن بیشتر شبیه مرور کردن است.
مغز انسان همیشه در حال اسکن حواس بدن است تا تشخیص دهد آنچه در حال تجربه هستیم، آشنا است یا خیر. زمانی که مغز یک محرک را به عنوان آشنا می شناسد، یک منطقه دیگر در مغز به نام هیپوکامپوس، خاطرات مرتبط با آن محرک را فراخوان می نماید و جهت عصبی موردنظر را که آن بخش از گذشته ما را در خود نگه داشته است، مجدداً فعال می نماید. بدین صورت دوباره همان تجربه در ذهنمان به وجود می آید. اگر هماهنگی این مراحل به هم بریزد، اگر تصور گردد که چیزی آشنا است؛ اما نتوانیم زمینه مربوط به آن را به یاد آوریم، حالت آشناپنداری پیش می آید.
با این حال، این مسئله نمی تواند شرح دهد که چرا حالت آشناپنداری در تجربیاتی که کاملاً ناآشنا هستند، ایجاد می گردد یا این که چرا در خصوص تمام چیزهای آشنا این حالت پیش نمی آید.
ما متوجه نمی شویم که مغز تا چه میزان سخت کار می نماید تا محیط را فیلتر کند و به صورت ناخودآگاه تعیین کند که آنچه در حال تجربه هستیم، شرایطی نو است. مگر این که مغز این کار را انجام ندهد، آنگاه متوجه سخت کوشی مغز می شویم.
اطلاعات مختلفی که به وسیله حواس بدن وارد مغز می شوند مانند بوها، صداها، تصاویر و غیره. این اطلاعات به صورت عادی پردازش شده و به عنوان یک اتفاق با یکدیگر ترکیب می شوند.
طبق یک تئوری دیگر در خصوص دلیل آشناپنداری، اگر یکی از محرک ها بدون هماهنگی با دیگر محرک ها ثبت گردد، اطلاعاتی که بعداً وارد مغز شده اند، ممکن است به عنوان یک اتفاق مجزا ثبت شوند و این امر باعث می گردد احساس کنیم قبلاً این رخ داده است.
شاید هم این حالت در اثر درست کار نکردن نحوه ساخت خاطرات ایجاد گردد. در حالت عادی، تجربیات نو قبل از این که در حافظه درازمدت وارد شوند، در حافظه کوتاه مدت ذخیره می شوند. اگر این تجربیات در حافظه کوتاه مدت ذخیره نشده و مستقیماً در حافظه درازمدت وارد شوند، ممکن است تجربیات نو را به عنوان تجربیات قدیمی به یاد آوریم.
بعلاوه ممکن است بر روی بخشی از محیط، تمرکز کنیم و سایر چیزها به سمت ناخودآگاه تمایل یابند. سپس زمانی که به دنیای واقعی برمی گردیم، فکر می کنیم قبلاً در آنجا بوده ایم و در واقع همین طور است، زیرا همین الان آنجا بودیم.
احساس آشناپنداری چیزهایی که آشنا نیستند، برای ما آشنا است؛ اما این که آشناپنداری چیست، از کجا می آید و دلیلش چیست، همچنان تعیین نیست.
با این حال، ده ها شرح برای این حالت وجود دارد و شاید بسیاری از آن ها درست باشند. پاسخ واضحی وجود ندارد؛ اما باید توجه داشت که نه مغز و نه حافظه کامل نیستند.
منبع: فوت و فن